درباره من
روزانهها
همهپیوندها
- غزل پست مدرن
- اتاق تمام فلزی
- پیاده رو ( آیدا-الف )
- ---------------------
- پــروانـه ی مـــرده
- نوشته های بارانی
- روزگـــــار عــشـق
- همیـن نزدیکی ها
- پاورقـی های نویـد
- کلاس رقـص اکابــر
- پریسا حسین زاده
- خونـه ی نـیـلوفـــر
- تـیــغ و ابـریــشـم
- پـــشـــت پـــــرده
- ســــاقی ایـــــران
- دنج یـکــــــــــــ زن
- چپــــــــ دســــــت
- جـیـرجـیــرکــــــــــ
- خــــویـــشـــتــــن
- کــــــــام آخــــــــر
- مــــــوســـیــــــــر
- ســــکـــــوتــــــــــ
- رســــــپـیـنـــــــــا
- کــــــــوریـــــــــون
- تـــــــلـنـگـــــــــــر
- خــــزعــــبـلـاتــــــ
- کــافـه دلـتـنـگــــــ
- مـریــم خـالــقـــی
- زنی که وجود ندارد
- کاکـــــــوتـــــــــی
- Some one like me
- F i d d l e s t i c k
- Shadowlessman
- Ξ T Ξ Я N ∆ L
- M I Я ∆ G Ξ
- Uncreated
- Marlboro
- Gorkiy
- بزرگراه گمشده
جدیدترین یادداشتها
همه- حراج
- قاتل
- پانوراما
- سادهگرایی پپسیکولایی
- نوستالژی ۳
- پشت صحنه ۲
- کلاغ
- سوت
- کوریون و دایی
- وهم ( قسمت چهارم )
- وهم ( قسمت سوم )
- وهم ( قسمت دوم )
- وهم ( قسمت اول )
- وازدگی ملتهب
- خودکشی به موقع
- نوستالژی ۲
- ده داستان برتر
- میان دو هیچ
- حقارت ابدی رویاهای پاک
- پشت صحنه
- پنج : درباره ی ...
- همراهی همیشگی
- بیخوابی
- دخالت
- افکار مرطوب
- نوستالژی
- توجیه واژه ی خیانت
- دومین گناه
- بی عنوان
- گیجی
- استفراغ خونی
- اعتراف بازی
- عشق
- دروغ بزرگی بود
- مرده
- راز سوپ جو
- مسافر زمان
- شک دارم
- عاقبت فضول
- خیال آزادی
- کوچه
- فروشی
- عشق ویتنامی من
- من یک مردم
- قاتلی آرام
- زندگی به روش هلندی
- عروس سرفه هات
- نقطه
- درخت گوجه سبز
- بوی تن همسرم
بایگانی
- فروردین 1399 1
- شهریور 1392 1
- شهریور 1390 1
- مرداد 1390 2
- تیر 1390 1
- اسفند 1389 1
- بهمن 1389 1
- دی 1389 1
- آذر 1389 2
- آبان 1389 2
- مهر 1389 1
- شهریور 1389 1
- مرداد 1389 4
- تیر 1389 1
- خرداد 1389 2
- اردیبهشت 1389 2
- فروردین 1389 1
- اسفند 1388 4
- بهمن 1388 2
- آذر 1388 4
- آبان 1388 6
- مهر 1388 6
- شهریور 1388 6
- مرداد 1388 10
- تیر 1388 5
حراج
مجموعه داستان حراج؛ شامل شانزده داستان کوتاه که دو داستان آن قبل از این منتشر شده بود، حاصل یازده سال تجربه ی نوشتن و خواندن من است که در لینک زیر برای دوستانم قابل دانلود خواهد بود. لطفا قبل از خواندن کتاب به نکات زیر توجه کنید:
یک. نام این کتاب از یک موزیک برداشته شده و داستان ها از احساسات نویسنده نسبت به اشخاص واقعی الهام گرفته شده اند. لطفا بیش از اندازه به اکتشافات خود در زندگی خصوصی اشخاص واقعی داخل کتاب اهمیت ندهید.
دو. لطفا پس از خواندن کتاب نظرات خود را از طریق قسمت نظرات همین پست درباره ی جزییات و کلیات هر کدام از داستان های کتاب با نویسنده به اشتراک گذارید.
سه. لطفا پس از خواندن کتاب با اشتراک آن در صفحات اجتماعی خود به انتشار بیشتر آن کمک کنید.
چهار. به جز در مواردی که سهوا اتفاق افتاده، باقی غلط های املایی و نگارشی تعمّدی بوده و جهت ایجاد لحن بکار گرفته شده است.
کتابت هم مثل رفاقتته، هرچقدر بیشتر ازش گذشت، حسِ پشیمونیش هم کمتر شد، در مجموع؟ دوستش داشتم این کارُ
مرسی که یادت بود، مرسی که خبر دادی واسه خوندنش، مرسی که هنوز می نویسی جنابِ قاتلِ ابراهیم
رفاقت با کوریون واسه من زیاد بود، خوشحالم به دستش آوردم
و اینکه الحق پشیمونی نداشت
ولی در مورد کتاب درست گفتی، به همون ترتیبی که پیش رفت پشیمونی خودم هم کمتر شد
مرسی که خوندی
وگرنه به چه امیدی به جز یک تصدقت که قدیما می گفتی و الان نگفتی و منتظرشم می شد کتاب رو جمع کرد؟!
تو داستانت باید نشانه هارو دنبال کرد؟ اصلا داستانت یه نشونه بود که نیمه شب اومد و تا الان که صدای گنجشک ها دیگه درومده کلافم کرده؟ فردا نتیجه یه دادگاه برای من مشخص میشه. کاش نشانه ها خبر خوبی داشته باشن
حتی سکوت هم سرشار از نشانه هاست!
خوب و بد به هم وصلن، امیدوارم نتیجه ی این کلافگی به جای خوبی ختم بشه